دربارهی مستند در اطراف ماتیلده / کلر دنی / 2005
پیش رفتن، و همزمان تغییر شکل دادن. و مصرانه پی گرفتنِ این
مسیر تغییر شکل داده شده بی هیچ واهمهای. در بند محدودیت حرکات بودن، و همزمان احساس
رهایی کردن. نوعی پیدا کردن مسیرهای تازه برای فرم بخشیدن به نگاهها، دستها، بازوها،
و پاها. آیا رقصیدن جز این است؟ دوربین 8میلیمتری کلر دنی به مدت یک سال در کنار ایدههای
اجرایی رادیکالِ ماتیلده مونیرِ کرئوگرافر مینشیند تا راز «ایجاد فضا» در جزییترین
حرکات اندام بازیگران اجرایش را کشف کند. با آرامش به ایدهها گوش میدهد؛ و روند شکلگیریشان
را تا مرحلهی اجرا به نظاره مینشیند. گویی دنی دعوتمان میکند تا یکی از دغدغههای
همیشگی سینمایش را -که هر بار و در هر فیلمش جواب تازهای مییابد- از دریچهای تازه
کشف کنیم: فضا به مثابه نمایش احساس در هر فریم. و درک این نقطه اشتراکِ کار ماتیلده
و دنی در این مستند 80 دقیقهای درست در فهم و درک جزییات است که خود را نشان میدهد:
حضور صداهای واقعی، گامها و نفسهای آدمها و دوربین فیلمبرداری، آواز پرندگان در
تابستان مونپُلیه، و البته صداهای الکترونیکی در کنار تاثیر آنی هر کدام بر هر حرکتِ
رقاصانِ ماتیلده و دوربین دنی. ماتیلده اینگونه رقص را «ساده» و راحت میداند: وقتیکه
جهان بیرونی به باوری درونی برای هر حرکت تبدیل شده باشد. نوعی به آغوش کشیدنِ نشانهها،
ژستها و فیگورها از طریق بدن. و این همان تجربهای است که پیشتر کلر دنی با دنی لُوان
در سکانس پایانی درخشانِ «کار خوب» (1999) به طریقی دیگر آزموده بود: ایجاد فضایی مشخص
در تالار آیینهها برای لُوان، و حرکات فی البداهه و پیشبینیناپذیر بازیگری که
موسیقی و جنون پنهانِ آن لحظهی فیلم را درون خود میکشید. از طرفی دگیر، خیره شدن
به پرفورمنس ماتیلده برای دنی کشف دیگرگونهی ایدههای ژان-لوک نانسی نیز هست. ایدههایی
که منبع اقتباس دنی برای زبان تصویری مشخصی در «مزاحم» (2004) بود، این بار بهانهی
دیگر میساخت برای کشف امپرسیون رقص اندامها: «با تماشای یک رقصنده بارها میتوان آنچه «همدلی» یا طنینِ «دیگری» مینامیم را بیان کرد.»
در اطراف ماتیلده ماجراجویی دیگری است در کشف پیچیدهترین چیزها در سادهترین شکل ممکن،
و از این منظر شاید مقدمهای باشد برای «35 پیک رام» (2008) جواهر دیگری از سینمای
کلر دنی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر